زندگی من پر از تلاطم وسختی است این سختی ها پایانی ندارد جز اینکه اراده ای وجود داشته باشه اراده ای سخت من واقعا از دوران کودکی تا جوانی سختی زیادی کشیدم سختی هایی که پایانی بران نیست
ولی من با اراده وپشتکار فراوان سعی کردم برهمه سختی ها غلبه کنم
موضوع: "آیاحجاب واجب است"
اینجا همان دمی است که زود دیر میشود
گاهی به رغم تشنگی عشق، عاقبت
با حسرتی فقط، عطشت سیر میشود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر میشود
گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود
گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت، به دلت تیر میشود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار، چه تفسیر میشود
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید: به فرزندان خود احترام بگذارید و با آنها با نیکی و خوبی رفتار کنید.
شاعر نیز گفته است: مادر مکتبی است که اگر او را خوب ساخته باشید، ملتی نجیب و پاک مهیا ساختید.
حضرت امام خمینی (قدس سره)، یکی از بارزترین و بزرگترین رهبران به شمار می رود، که توانست با حرف و عمل جوامع بشری و اسلامی را به سوی قلّه پیروزی، عزت و افتخار هدایت کند، او می فرماید: زن که نیمی از جامعه را تشکیل می دهد باید شخصیت خود را حفظ بکند، و از آن (شخصیت) یک انسان تلاشگر و کوشا بسازد… زن ـ به خاطر اعمال شهوانی ـ ابزاری در دست مرد نیست.
اسلام از زن حمایت می کند و او را در مقابل مرد قرار می دهد اما نه عنوان یک ابزار، چرا که زن همچون سایر آزادگان، آزاده است بنابراین تربیت و پرورش نسل نیز یکی از وظایف زن مسلمان آزاده است. البته تربیتی که خالی از هرگونه عیب و نقص و مورد رضایت اسلام و همراه با سلامت عقیده باشد.
حضرت امام خمینی(س) در این مورد می فرماید: «قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز» [1] بنابراین زن مسلمان باید در ابتدا خود را برای این نقش یعنی ساخت و تربیت یک جامعۀ کوچک ـ خانواده خود مهیا کند، بنابراین قیمومیت زن در حق فرزندان خود مشروط به صلاح او می باشد، و صلاح زن بستگی به تقوای او دارد، و تقوا جز از طریق سلوک و سیر سالم و صحیح همراه با فرهنگ انسانی به دست نمی آید.
نسل جدید نیاز به مادر دارد، زیرا محبت و مهربانی مادر ـ که خداوند آن را در کیان او نهاده است ـ زندگی را به چرخش در می آورد و بدون آن زندگی ادامه پیدا نمی کند. همانگونه که در احادیث و رهنمودهای ائمه اطهار(ع) ملاحظه می کنیم، آموختن کلمه «لا اله الا الله» در اولین لحظه یادگیری کودکان از اهم وظایف مادر است. و حضرت علی(ع) حقوق فرزند را بر والدین چنین بیان می کند: انتخاب نام نیک، تربیت خوب و آموختن قرآن از جمله حقوق فرزند بر والدین او می باشد. بنابراین فرزند امانتی در دست والدین است که قلب مطهر او همچون یک گوهر با ارزش و گرانبها، و خالی از هر گونه نقش و تصویر قابلیت پذیرفتن هر گونه نقش و تصویری را دارد. مادر، عشق و محبت و نیکوکاری را در دل و قلب فرزند خود می کارد، و او را به پیروی از احادیث، رهنمودها آرا و نظرات سالم، هدایت و راهنمایی می کند.
خداوند متعال در کتاب مبین خود می فرماید: «ای مردم، بترسید از پروردگار خود، آن خدایی که همۀ شما را از یک تن آفرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می کنید و دربارۀ ارحام کوتاهی نکنید که همانا خدا مراقب کردار شماست.» [2]
همچنین حضرت رسول(ص) می فرماید: … مرد را به مادرش سفارش (توصیه) می کنم. مرد را به مادرش سفارش می کنم، مرد را به مادرش سفارش می کنم، مرد را به پدرش سفارش می کنم … .
نقل می کنند که مردی نزد پیامبر گرامی(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا، شایسته ترین مردم برای دوستی و مصاحبت کی هست؟، حضرت فرمود: مادرت. مرد پرسید: سپس کی؟ حضرت فرمود: مادرت. مرد پرسید: سپس کی؟ حضرت فرمود: مادرت. مرد پرسید سپس کی؟ حضرت فرمود: پدرت … سرانجام حضرت فرمود: بهشت زیر پای مادران است.
آنچه مسلم است حضرت پیامبر(ص) نوه های خود را ـ فرزندان حضرت فاطمه «س» ـ در آغوش می گرفت، و خطاب به آنها می گفت: شما از ریحان خداوند هستید. امام خمینی(س) با الهام مکتب سرچشمه های ایمان و عرفان، مکتب اهل البیت، پیامبر گرامی و با دید نافذ، درک وسیع، عقل روشن و قدرت عظیم مردم را هداین می کرد و او می فرمود: «صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد» . بنابراین توجه خاصی به تهذیب زن و نقش مؤثر او در اصلاح جامعه داشتند. او همچنین می فرماید:
«زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه که از برکتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند.» [3] آن حضرت اهمیت رسالت زن را در تربیت و پروش نسل درک می کرد، رسالتی که مطلوب پروردگار جهانیان است؛ زیرا مادر، محبت ارزشهای اخلاقی و انسانی را دور از کینه و با ایمان به خدا، به فرزندان خود می آموزد، و آنها را به سرچشمه حکمت الهی و منبع نور هدایت می کند، تا راه شناخت حقیقت و رسیدن به کمال حق را برای آنان فراهم شود. چرا که حق اساس و پایۀ همه معرفتهاست، و عقل رهبر نفس و بدن است؛ بنابراین زن باید به سلامتی عقل فرزند خود و همچنین سلامتی بدن او که به وسیلۀ آن می تواند برای خود، دیگران، امت و میهن مفید و مثمر ثمر باشد، توجه نماید. زن فرزند خود را به راه راست، استقامت و عرفان هدایت می کند. کودکان نیاز به مادری دارند که می تواند عقل آنها را روشن سازد، و درک آنان را تقویت کند، تا به سوی حق حرکت کنند، همان گونه که مشیت الهی اقتضا می کند. این مادر است! و این نقش او است. پس کدام نقش بهتر از این نقش می باشد؟ و کدام ساخت و ساز بهتر از ساخت انسان آینده می باشد؟
افتخار به مادر
حضرت پیامبر اکرم(ص) با کمال تواضع و فروتنی نه عظمت و بزرگی پادشاهان، و نه ثروتمندان به منزلت می رسد، می فرماید: همانا بنده پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشک می خورد. این سخن، بیانگر افتخار رسول خدا(ص) به وجود مادری است که زمینۀ رسالت او را فراهم کرده است و می کند افتخار می کند. آن رسالت، رسالت اسلام است. پس بی مورد نیست که پیامبر در حدیث خود خطاب به بشریت تکرار می کند که: مادرانتان را گرامی بدارید … سپس مادرانتان را گرامی بدارید… سپس مادرانتان را گرامی بدارید… سپس پدرانتان را گرامی بدارید.
مادران مسئولیت سنگینی به دوش دارند، و نقش بسزایی در پرورش و تربیت نسل جدید ایفا می کنند. چه زیباست کلمه (مادر) که کودک در آغازین یادگیری به زبان می آورد.
چه قشنگ و زیباست کلمۀ مادر. زن باید طبق فرمایشات حضرت امام(ره)، درسها و عبرتها از سیرۀ مبارکه اهل بیت نبوت(ص) بگیرد، و سوره های قرآن را حفظ کند. و از خود و خانواده و منزل خویش نگهداری کند، و از میهن و هموطن خود دفاع کند. تا به والاترین مقام برسد و مورد احترام و ستایش و تجلیل همۀ انسانها قرار بگیرد.
هنگامی که فاطمه مادر حضرت علی(ع) از دنیا رفت، پیامبر گرامی اسلام پیراهن خود را بر تن او کرد و در آرامگاه او دراز کشید، اصحاب او خطاب به وی گفتند: ای پیامبر اسلام شما را تاکنون در این حالت ضعف ندیده بودیم، حضرت فرمود: مهربانترین زن نسبت به من پس از ابوطالب جز او نبوده است و بنده پیراهن خود را بر تن او کردم تا جواهر بهشت بدن او را بپوشاند، و در قبر او دراز کشیدم تا عذاب قبر برای او آسان گردد. از اینجاست که نقش مادر و اهمیت آن نمایان می شود؛ نقش مادر در تربیت و پرورش نسل و مهیا کردن آن (نسل) برای ورود به عرصه های زندگی و روبرو شدن با چالشهای آن، پس ستایش و احترام گذاشتن به زن به خاطر نقش مادری است و ما باید حضرت رسول اسلام را سرمشق خود قرار بدهیم، و زن را ستایش بکنیم، و او را ارج می نهیم. ما به زن مسلمان می گوییم با شما هستیم، با این شرط که رسالت خود را در پرورش نسلی از مجاهدین و مبارزین که پرچم مقاومت و جهاد را بر علیه دشمنانی که می خواهند سرزمینهای ما عقب بماند در قانون اساسی نیز خانواده ستون اصلی جامعه است این قانون دولت را موظف کند می کند تا زمینۀ لازم را برای دسترسی به این هدف فراهم نماید، البته تحقق این هدف نیز به این دو امر نیاز دارد:
ـ اول: شناخت مسئولیت مهم و با ارزش مادری و تربیت و پرورش انسان مؤمن و متدین؛
ـ دوم: همدوش بودن زنان با مردان در عرصه های مختلف زندگی، به دست آوردن حقوق اجتماعی همچون مرد، همانگونه که در ماده 20 قانون اساسی، قانون به همه افراد جامعه (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ) یکسان نگاه می کند و از آنها حمایت می کند؛ این قانون که بر مبنای نگاه امام خمینی، در تاریخ 15 / 11 / 1979 به تصویب رسیده، از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زن در چهارچوب احکام اسلامی حمایت می کند.
نقش مادر
خانواده، اولین بذر تشکیل دهنده جامعه است. و وطن (میهن) که تک تک خانوادۀ جامعه را در برمی گیرد از زنان و مردان تشکیل شده است، و زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند، بنابراین نقش زن مسلمان (مادر)، در موضوع تربیت نسل و پرورش سالم و صحیح آن قبل از ولادت، هنگام بارداری و پس از تولد متجلّی است.
مادر که فرزند خود را از دروغ مصون می دارد و بر گفتن حق تأکید می ورزد، اساس بنیادین و محکمی را در جامعه پایه گذاری می کند، یک عنصر صالح و توانا که قادر بر دفاع و جهاد در راه حق است جامعه را تربیت می کند.
یکی از وظایف مادر؛ تنبیه فرزند خویش است وقتی که خطایی مرتکب می شود. و این تنبیه مختلف و متناسب با خطا و گناه اوست تا موجب خودداری او از ارتکاب هر گونه اشتباه شود. مادر باید هنگامی که داستان مجاهدین و سیرۀ آنهایی را که در راه آزادی میهن و دفاع از آن ایثارگری کردند، و برای اسلام و مسلمانان از جان خود گذشتند، تعریف می کند، به عظمت و بزرگواری آنها اشاره کند، و شهادت طلبی و ایثارگری را در دل آنها پرورش دهد.
امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید:
«دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود. آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود. بچه از مادر بهتر می شنود تا از معلم. در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر؛ تا در جوار معلم. [این] یک وظیفۀ انسانی است، یک وظیفۀ الهی است، یک امر شریف است؛ انسان درست کردن است» .[4]
پس مسئولیت انسان سازی که یک وظیفۀ الهی و انسانی است، بر عهدۀ مادران می باشد. مادر با تعلیم احکام، رسوم و آداب اسلام از جمله پاکی و تمیزی، فرزندان خود را از کودکی به نظافت و تمیزی جسم و روح هدایت می کند. بدون تردید برای تربیت یک نسل مؤمن به اسلام در قول و عمل با اجرای تعالیم و رهنمودهای امام خمینی(ره) به عنوان مادر یا مربی یا معلم، می توان نسل آینده را از آداب، و رسوم غلط دور ساخت، و جهت خودسازی کمک کرد.
امام خمینی(ره) در این مورد می فرماید:
«ملتی که [بانوانش] در میدانهای جنگ با ابرقدرتها، و با مواجه شدن با قوای شیطانی قبل از مردها در این میدانها حاضر شده اند، پیروز خواهد شد.» [5] امام خمینی(ره) با پرورش نیروی ایمان در دلها توانست پیروزی عظیمی را که دنیا را شگفت زده کرد، به دست بیاورد، و به ملل دنیا ثابت کرد که دین مبین اسلام که پرچم آن را حضرت پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) و ائمه اطهار(ع) حمل می کردند، در دلها جاودان است تا روز موعود فرا رسد.
درود بر صدیقه فاطمه زهرا(س)، مادر موحدان، مادر بهترین بهترینها، همسر امیرمؤمنان(ع) و دختر پیامبر جهانیان در روز زن، درود بر سرور فرستادگان، سلام بر ائمه اطهار(ع).
منبع: تأملی بر جایگاه زن، ج 2، ص 83.
[1] . صحیفه امام، ج 6، ص 300.
[2] . نساء / 1.
[3] . همانجا.
[4] . صحیفه امام، ج 9، ص 294.
[5] . صحیفه امام، ج 13، ص 128.
. انتهای پیام /*
از مباحث مهم در سیره امام علی(ع)، رفتار حضرت با دشمنان است. این بحث، هم از جهت دشمنشناسی و هم شیوه درست برخورد با دشمن را میآموزاند. امام علی(ع) با دشمنانی مواجه بود که پیامبر(ص) با این نوع دشمن مواجه نبود. پیامبر با کسانی مقابله کرد که با گفتار و رفتار خود زنده باد بت!! میگفتند اما امام علی(ع) با کسانی رو به رو بود که سابقه درخشانی در خدمت به اسلام داشتند! اهل عبادت و قرآن و شب زندهداری بودند؛ با این همه از روح مکتب بیخبر بوده و همین امور، زمینهساز مقابله آنان با حکومت عدالتگستر مولا علی(ع) شد. امام علی(ع) در حقیقت با نفاق پنهان مواجه بود و پرواضح است که برخورد با این دشمن به مراتب سختتر از برخورد با کفر آشکار است. بر این اساس است که امام علی(ع) برخورد با دشمنانی این چنین را از مفاخر خود برمیشمرد: «ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها؛ (1) مردم! این من بودم که چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرأت بر آن نداشت؛ بعد از آن که امواج فتنه همه جا گسترده بود و هاری آن فزونی یافته بود.»
حکومت حدوداً پنج ساله امیر مؤمنان علی(ع) با سه جریان مخالف مواجه بود:
1- جاهطلبان و مقامپرستان که در خط مقدم بیعتکنندگان با مولا علی(ع) بودند و امید آن داشتند که از این راه بتوانند به دنیایی آباد و مقام و ریاستی که در پی آن بودند برسند، اما پس از آن که امام علی(ع) به حکومت رسید و ارزشهای الهی را به جای ارزشهای پوسیده جاهلی نهاد، از حکومت حضرتش مأیوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حکومت اسلامی امام علی(ع) شورش کردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناکثین » - پیمانشکنان - میباشد.
2- ظالمانی که از حکومت پیشین بهرهها میبردند، دزدیها و غارتگریها مینمودند و از این راه اموال فراوانی به هم زده بودند و با سر کار آمدن حکومت عدل از این غارت گریها ممنوع گشته و به شدت با ستم آنان مبارزه شد. نام این گروه در تاریخ اسلام «قاسطین» است. «قسط » هم به معنای عدالت و هم به معنای ظلم و عدول از حق آمده است. راغب در مفردات میگوید: «قسط به معنی سهم و نصیب است و هرگاه سهم و نصیب دیگری گرفته شود، قسط به آن گفته میشود و این مصداق ظلم است.» (2)
3- کوتهفکران و متحجرانی که فقط ظاهری از دین را دیده بودند و حقیقت آن را نفهمیده بودند و به شدت بر عقیده باطل خود استوار بودند. اینان نیز سر شورش بر حکومت مولا علی(ع) برآوردند. نام این گروه «مارقین» است و نام دیگرشان خوارج که بعد از داستان حکمین، در صفین بر ضد امام برخاستند و پرچم مخالفت را برافراشتند. این واژه، از ماده «مروق» به معنای پرش تیر از کمان است. گویی آنها قبلا در دایره حق بودند ولی به خاطر تحجر و نادانی و خودخواهی از مفاهیم اسلامیو تعلیمات آن به دور افتادند.
این سه جریان مخالف را پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنان خود به صراحت پیشبینی فرموده بود: ابوایوب انصاری گوید: «امر رسول الله(ص) علی بن ابی طالب(ع) بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) دستور داد که با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین پیکار کند.» خود حضرت نیز در خطبه شقشقیه با همین نام مخالفین خود را نام برده است:
«فلما نهضت بالامر نکثت طائفه و مرقت اخری و قسط آخرون…؛ (4) هنگامی که قیام به امر خلافت کردم جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی به بهانهای واهی سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگری راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند.» تحلیل و بررسی عملکرد این سه جریان مخالف و موضع امام علی(ع) در برابر آنها، نقش ارزندهای در آگاهی امت اسلامی ما از جریانهای مخالف نظام و نیز الهامبخش نحوه برخورد با آنان خواهد بود. به یاری خداوند، بر آنیم که به تحلیل این سه جریان مخالف از دیدگاه مولا علی(ع) بپردازیم. در این مقاله به عنوان مدخل، بحثی پیرامون دشمنشناسی از دیدگاه مولی تقدیم میداریم.
دشمنشناسی
از اساسیترین شرایط موفقیت در تمامیعرصهها، شناخت دشمن است. در عرصه طبیعی، آدمی تا آنجا که دشمن را شناخته در دفع آن کوشیده و به موفقیت دست یافته است، ولی همین انسان ضربههای فراوانی از دشمن ناشناخته خود خورده است. به عنوان نمونه انسان از زمانی که دشمنی به نام میکرب را شناخت، به آسانی توانست در پی دفع آن برآید و همو چون نتوانسته است سرطان را بشناسد، هر روز قربانیهای فراوانی در این عرصه میدهد. در عرصه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. بر این اساس است که بخش عظیمیاز آیات قرآن مربوط به معرفی دشمن است: معرفی شیطان، دشمنان انبیاء، کفار، مشرکان و منافقان و…
در روایتی از پیامبر گرامیاسلام(ص) میخوانیم: «الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه؛ (5) آگاه باشید عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.» و در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم(ص) آمده است: مردم اگر ده چیز را میشناختند سعادت دنیا و آخرتشان تأمین میشد؛ یکی از آنها شناخت ابلیس (دشمن) و یارانش میباشد. (6) امام علی(ع) در نهجالبلاغه شناخت دشمن را رمز بینش میداند: «و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه…؛ (7) و بدانید که رشد درنمییابید مگر که رشد وانهادگان را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمیزنید، مگر که فروفکننده آن را چنان که باید شناخته باشید.» و خود بخش عظیمیاز تلاش خویش را در دوره حکومت به افشاگری چهره دشمنان خود پرداخت.
اقسام دشمن
از طرفی از سخنان حضرت استفاده میشود که دشمن بر دو نوع است و دو نوع برخورد میطلبد:
1- دشمن آشکار.
2- دشمن پنهان.
از دیدگاه امام(ع) کمخطرترین دشمن، دشمنی است که دشمنی خود را آشکار کرده است؛ حضرت فرمود: «اوهن الاعداء کیدا من اظهرعداوته؛ (8) سستترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.» «من اظهر عداوته قل کیده؛ (9) آن کس که دشمنیاش را اظهار کرده، توطئه و مکرش کم است.» و خطرناکترین دشمن دشمنی است که دشمنیاش را پنهان میکند، همان که قرآن کریم نامش را نفاق گذارده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «شر الاعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده؛(10) بدترین دشمنان کسی است که عمیقتر بوده و بیشتر کیدش را مخفی میدارد. » در سخنی دیگر فرمود: «اکبر الاعداء اخفاهم مکیده؛ (11) بزرگترین دشمنان کسانیاند که حیله خود را بیشتر پنهان میدارند.» این دشمنی خطرناکترین دشمنیها است، و بدترین ضربه به مکتب از ناحیه اینان بوده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «انما اتاک بالحدیث اءربعه رجال لیس لهم خامس: رجل منافق مظهر للایمان متصنع بالاسلام لایتاثم و لا یتحرج یکذب علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم متعمدا فلو علم الناس انه منافق کاذب لم یقبلوا منه و لم یصدقوا قوله و لکنهم قالوا صاحب رسول الله(ص) رآه و سمع منه و لقف عنه فیاخذون بقوله؛ (12) افرادی که نقل حدیث میکنند، چهار دستهاند و پنجمینخواهد داشت: نخست منافقی که اظهار اسلام میکند، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری میکند و عمداً به پیامبر(ص) دروغ میبندد. اگر مردم میدانستند که این شخص منافق و دروغگو است از او قبول نمیکردند و تصدیقش نمینمودند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند، میگویند وی صحابه رسول خدا است، پیامبر(ص) را دیده، از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت کرده است؛ به همین دلیل به گفتهاش ترتیب اثر میدهند.»
هشیاری در برابر دشمن
از نکاتی که امام علی(ع) در رابطه با دشمن بر آن تأکید دارد آن است که باید پیوسته هشیاری در برابر دشمن را حفظ کرد و هرگز نباید دشمن را کوچک شمرد: حضرت فرمود: «لا تستصغرن عدوا وان ضعف؛ (13) هرگز دشمن را کوچک مشمار، هرچند ضعیف باشد.»
دانی که چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
نیز فرمود: «لا تامن عدوا و ان شکر؛ (14) از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میکند.» باید پیوسته دشمن را زیر نظر داشت که اگر لحظهای غفلت صورت گیرد، چه بسا ضربههای آسیبناپذیری از ناحیه دشمن وارد شود. امام علی(ع) فرمود: «من نام عن عدوه، انبهته المکائد؛ (15) کسی که از دشمن غفلت کند، حیلهها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.» حضرت در عهدنامه بعد از آن که مالک را سفارش به پذیرش صلح شرافتمندانه میکند، میفرماید: «و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدوربما قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن؛ (16) زنهار، زنهار سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک میشود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد خوشبینی را متهم کن!»
و حضرت از ویژگیهای خویش را، همین هشیاری در برابر دشمن میداند و میفرماید: «و الله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها؛ (17) به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند (من غافلگیر نمیشوم).» سخن مولا (ع) ضربالمثلی است پیرامون سادهلوحی و آن این است: کفتار حیوان ابلهی است و به آسانی میتوان آن را شکار کرد؛ به این ترتیب که صیاد آهسته با ته پای خود یا قطعه سنگ یا چوب دستی به در لانه کفتار میزندو او به خواب میرود، سپس او را به راحتی صید میکند. حضرت(ع) در برابر این پیشنهاد که از تعقیب طلحه و زبیر صرف نظر کند، سخن فوق را فرمود و به حق پیشنهاد فوق بسیار سادهلوحانه بود، چرا که نقشه این بود که آنها بصره و سپس کوفه را در اختیار خود بگیرند و معاویه با آنها بیعت کند و در شام از مردم نیز برای آنان بیعت بگیرد و به این ترتیب بخشهای عمده جهان اسلام دراختیار جاه طلبان پیمانشکن قرار گیرد و تنها مدینه در دست علی(ع) بماند.
امام علی(ع) با آگاهی کامل از این توطئه به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت و نخستین توطئه و تلاش جداییطلبان را در نطفه خاموش ساخت و به آسانی بصره و کوفه و تمام عراق را نجات داد. این سخن امام علی(ع) درس است به همه زمامداران و مسئولان کشورهای اسلامیکه برای مقابله با خطرات دشمن گاه روزها، بلکه ساعتها و لحظهها سرنوشتساز است؛ نباید فرصت را به سادگی از دست بدهند و تسلیم پیشنهادهای سست عافیتطلبان گردند. امام(ع) افرادی که این لحظات حساس را از دست میدهند، به کفتار تشبیه کرده است. این تشبیه از چند جهت قابل توجه است: «کفتار» حضور دشمن را احساس میکند، ولی با زمزمههای او به خواب میرود؛ خوابی که منتهی به اسارت و مرگ او میشود. «کفتار» در خانه و لانه خود شکار میشود. «کفتار» حتی بدون کمترین مقاومت در چنگال دشمن گرفتار میگردد و به دام میافتد.
کسانی که فرصتهای زودگذر را با خوشباوریها یا ضعف و سستی یا تردید و تأمل از دست میدهند، هم چون کفتارند، به خواب میروندو در خانه و لانه خود به دام میافتند و مقاومتی نشان نمیدهند.این سخن بدان معنی نیست که بیمطالعه یا بدون مشورت و در نظر گرفتن تمام جوانب کار اقدام کنند، بلکه باید با مشاورانی شجاع و هوشیار مسائل را بررسی کرد و پیش از فوت وقت اقدام نمود. (18)
پینوشتها:
1) نهجالبلاغه، خطبه 93.
2) مفردات راغب، ذیل واژهی قسما.
3) مستدرک الصحیحین، ج 3، چاپ دارالمعرفه؛ اسدالغایه، ج 4، ص 33 و تاریخ بغداد، ج 13، ص 187، طبع دارلفکر.
4) نهجالبلاغه، خطبه 3.
5) بحارالانوار، ج 77، ص 179، و الحیاه ج 1، ص 36.
6) سفینهالبحار، عرف.
7) نهجالبلاغه، خطبه 147.
8 و 9) فهرست غرو، ص 239 و ص 340.
10) فهرست غرو، ص 339.
11) مستدرک نهجالبلاغه، ص 157
12) نهجالبلاغه،خطبه 210.
13و 14 و 15) فهرست غرو، ص 340.
16) نهجالبلاغه، نامهی 53.
17) نهجالبلاغه، خطبه 6.
18) پیام امام، ج 1، ص 456 و 457
خواص سوره یس قرآن کریم
از فضایل و خواص خواندن سوره یس قرآن کریم طبق احادیث و روایات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش رزق و روزی
محافظت در برابر خطرات و شیاطین
مصون بودن از فشار قبر
ایستادن در کنار پیامبران
مصون بودن از فقر و بدهی
کم شدن فشار قبر
تقویت حافظه
در امان بودن از حسادت و جن و انس و جنون
تقویت حافظه
آمرزش و خشنودی خداوند
روش ختم سوره یس قرآن کریم برای استجابت دعا
روش های زیادی برای ختم سوره یاسین برای استجابت دعا وجود دارد که یکی از روش ها به این صورت است که در یک هفته این سوره 23 بار خوانده شود و به این صورت که از روز جمعه شروع شود و تا رو پنجشنبه روزی 3 بار خوانده شود و هر روز وقتی سه بار خواندن تمام شد دعایی از صحیفه سجادیه که در زیر آمده خوانده شود.
دعایی از صحیفه سجادیه
دعایی از صحیفه سجادیه
خواص و فضیلت های سوره واقعه قرآن کریم
براساس روایات بسیار از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم ما , خواندن سوره واقعه موجب:
افزایش رزق و روزی
بخشش اموات و آسان شدن مرگ
محبوبیت
ایجاد برکت
, رفع فقر و تنگدستی میگردد.
همچنین روایت شده است که خواندن سوره واقعه موجب عزت انسان در میان ادمیان میگردد.
روش ختم سوره واقعه قرآن کریم برای مستجاب شدن دعا
بر اساس توصیه ای از ایت الله بهجت فومنی رحمهالله که برای زیاد شدن رزق و روزی و مستجاب شدن حاجت های مهم ختم کردن سوره واقعه را به روش زیر انجام دهند:
خواندن سوره واقعه را رو به قبله و با طهارت هنگامی که اول ماه قمری دوشنبه شد, شروع کنید. یک بار روزاول, دوبار روز دوم, سه بار روز سوم و همینطور تا چهاردهم چهارده بار خوانده شود.
خواص و فضیلت های سوره انعام قرآن کریم
سوره انعام ششمین سوره قرآن کریم می باشد که از فضایل بسیاری از جمله موارد زیر را دارد :
مستجاب شدن حاجت ها
برطرف شدن بیماری
تقویت حافظه
به دوزخ نرفتن
محافظت او توسط فرشتگان
طبق روایتی از امام رضا (ع) :
خواندن سوره انعام موجب می شود فرشتگان تا قیامت بر وی تسبیح گویند.
خواص و فضیلت های سوره ال عمران قرآن کریم
سوره ال عمران شامل 200 آیه بوده و پس از جنگ احد در مدینه نازل شده است. طبق روایت هایی که از امامان و پیامبر اکرم (ص) نقل شده از اثار تلاوت این سوره ارزشمند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش روزی و رفع فقر و تنگدستی
شفا یافتن از درد و بیماری
از بین بردن ترس
گشایش و باز شده گره کارها
صاحب فرزند شدن
خواص و فضیلت های سوره نور
درباره خواص و فضیلت های سوره نور روایت های بسیاری از امامان معصوم و پیامبر اکرم (ص) وجود دارد. که در ادامه به برخی از فضیلت ها و خواص آن ها می پردازیم.
خواص و فضیلت های سوره نور, بیست و چهارمین سوره قرآن:
بازگشت فراری (خواندن آیه 40 از این سوره برای بازگشت فراری )
درمان ضعف چشم
بیمه شدن مال و دارایی و جان
بخشیده شدن
خواص سوره نساء قرآن کریم
از خواص و فضایل سوره نساء که چهارمین سوره قرآن کریم است می توان بر اساس روایات بسیار به موارد زیر اشاره کرد:
از بین بردن ترس
برای یافتن گمشده
جهت پاداش الهی
و رعا شدن از فشار قبر
خواص و فضیلت سوره ملک (تبارک) قرآن کریم
سوره ملک جز سوره هایی با آثار و برکات بسیار است که از این برکات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
در امان بودن در روز قیامت
آمرزش اموات و مردگان
بخشیده شدن
رفع عذاب روح اموات
دریافت اجری مانند اجر شب قدر
آمرزش برای مردگان
رفع درد دندان
خواص و فضیلت های سوره مزمل
خواص سوره کوتاه و پرفضیلت مزمل که تنها 20 آیه دارد و هفتادو سومین سوره قرآن کریم می باشد به شرح زیر است:
یافتن گمشده
زندگی خوب در دنیا داشتن
محبت و آشتی بین زن و مرد
داشتن مرگی خوب و نیکو
دست یافتن به پاداش آزاد کردن فردی گرفتار
درمان درد و از بین بردن سختی و بیماری
پیامبر (ص) را به خواب دیدن
زیاد شدن روزی
خواص سوره فاتحه:
همراه داشتن سوره فاتحه موجب در امان بودن از بلا می شود به علائه از دیگر آثار و فضیلت های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
برکت در روزی و مال و ثروت
تسکین دهنده درد ها
مستجاب شدن دعاها
آمرزش گناه ها
آمرزش گناهان پدر و مادر
خواص و فضیلت های سوره یوسف قرآن کریم
یکی از ویژگی های سوره یوسف این است که بیشتر از هر چیز در مورد زندگی خود حضرت یوسف و عبور او از دشواری های بسیار است که در نهایت به حکومتی بزرگ و قوی تبدیل می شود. به علاوه از فضایل و آثار مثبت خواندن سوره یوسف می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نیکو و زیبا شدن چهره
از بین بردن ترس و دلهره
سختی های مرگ برای انسان آسان می شود
در امان بودن از چشم زخم
به ست اوردن قدرت و بزرگی
مستجاب شدن دعاها
خواص و فضیلت سوره مریم قرآن کریم
سوره مریم که سوره ای مکی است و 98 آیه دارد. نوزدهمین سوره قرآن کریم است و دارای فضایل و خواصی بسیار از جمل موارد زیر است:
زیاد شدن روزی و مال و ثروت
به دست آوردن فرزند
از یاران حضرت عیسی شدن در روز قیامت
خواب های خوب دیدن
هنگام رو به رو شدن با فردی که از او ترس دارد
رفع و دور شدن بلاها ار خانه
خواص و فضایل سوره هود
سوره هود 123 آیه دارد. خواندن این سوره مکی فضایل و خواص بسیاری از جمله موارد زیر را به همراه دارد :
خواندن این سوره موجب :
زیاد شدن نیرو و توان بدنی
رستگار شدن در روز قیامت
محافظت و در امان بودن کودک
ترسیدن دشمنان از او
پیروز شدن بر دشمنان
یافتن مقام شهید در قیامت
خواص و فضایل سوره اعراف قرآن کریم
سوره ی اعراف 206 آیه دارد و در مکه نازل شده است. از جمله برکات و فضایل خواندن این سوره مبارک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
محفوظ بودن از شر دشمن
همنشین شدن با حضرت ادم
رفع ترس از حیوانات درنده
خواص و فضیلت خواندن سوره رعد قرآن کریم
خواندن سوره رعد که دارای 43 آیه می باشد و سوره ای مکی است دارای خواص و فضیلت های بسیاری از جمله موارد زیر می باشد :
رهایی از رعد و برق و صاعقه
وارد شدن به بهشت
افزایش برکت زندگی
کمک به درمان شدن نازایی
در نگاه اسلام، خانواده پایه بسیار مهم و سلول اصلی جامعه و شهر است، به گونه ای که بدون بهره مندی از خانواده های سالم، سرزنده و با نشاط امکان پیشرفت شهر بخصوص پیشرفت فرهنگی وجود ندارد و اینگونه خانواده ها نیز بدون حضور زنان مؤمن و فهیم، شکل نمی گیرند و استمرار نمی یابند. یکیاز عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. در این پژوهش نیزبراساس روشی توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از اطلاعات کتابخانه ای-میدانی به بررسی نقش زنان مسلمان ایران در افزایش علم و پیشرفت جامعه و شهردر کشور پرداخته است. نتایج بیانگ آن بودند که اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند، ملت ها به شکست انحطاط کشیده مى شوند. زن در اجتماع و شهر، وظیفه اى دارد که از مرد ساخته نیست؛ نقشش بى همتاست و بدون شک، بقاى زندگى و نسل بشر محتاج وجودوی است و نقش زنان در تمدن اسلا می، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم جدی بوده است. به طور کلی در واقع نگاه اسلام به زن نگاهی کلنگر و متدبرانه می باشد که در سایه سلامتی و تکامل زن، شهر تکامل یافته و زمینه رشد و پیروزی آن فراهم می گردد. از طرفی در کشور ایران با توجه به فرهنگ حاکم اسلامی و توجه حکومت به امر آمورش به خصوص امر آموزش زنان و توجه به این قشر بسیار چشمگیر می باشد. در حال حاضر تعداد بیشماری از زنان در پست های مختلف کشوری از کابینه رئیس جمهور تا معلم دوره ابتدایی در گوشه و کنار کشور وجود دارند و در حال حاضر نیز فزونی گرفتن تعداد ورودیان زن نسبت به مردان به دانشگاه خود موید توانمندتر بودن زنان در حوزه دانش نسبت به مردان می باشد
عاشق خدا شدن و نزديکي به خدا امري است که يک شب نمي توان به آن رسيد ،بلکه نيازمند زمان و انجام اقداماتي است که مهم ترين آن عبارتند از:
1- معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفه الله است. بدون شناخت خداوند عاشق او شدن و نزديکي به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) مي فرمايد:” اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز دين است". (2)
سير و حرکت به سوي خدا و عشق و محبت او هنگامي پديد مي آيد و ميسّر مي شود که در اثر معرفت و آگاهي بيداري دل حاصل گردد و چراغ ايمان در دل روشن شود. روغن چراغ ايمان، عمل صالح و ترک گناه است.
لذا نخستين گام در شعلهور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوههاي معشوق است. تحصيل شناخت خدا، براي اکثر افراد بدون خودشناسي و شناخت تجليات خدا ميسر نيست.از اين رو در روايات خودآگاهي و خودشناسي برترين شناختها دانسته شده است.
2- تقوا:
براي دستيابي به مقام شکر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و کسب موفقيت، قرآن مجيد تقوا را مطرح کرده که همه اين موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.
يک مثال ساده: براي استفاده از يک شاخه آهن يا درِ آهني که زنگ زده و کثيف شده است، اول زنگارها وآلودگي ها را از آن پاک ميکنيم و بعد با سمباده آن را جلا ميدهيم و بعد روي آن رنگ ميزنيم.
قلب و دل ما نيز چنين است اگر مي خواهيم به مقام قرب الهي برسيم بايد اين مراحل را در نفس انساني خود انجام دهيم. مسلّماً هر انسان داراي اخلاق ناجور و ناپسند مانند تکبر و خودخواهي و حسادت و… است. براي رسيدن به تقواي الهي و كسب فضائل ابتدا بايد با آموختن علم اخلاق آنها را از نفس بزداييم و دل را جلا داده و آماده کِشت فضائل اخلاقي نماييم.آن وقت دل انسان در سايه تقوا، به مراحلي از يقين ميرسد که عاشق خدا ميشود و اين عشق در زندگي او متبلور مي شود.
3- عبادت و بندگي:
در حديث قدسي آمده است:
” هيچ بنده اي به وسيله عملي بهتر و محبوب تر از انجام واجبات (وترک گناهان و محرمات) به من نزديک نشده است.”
بنابراين انجام واجبات ( نماز و روزه و ساير عبادت ها و انفاق مال و صله ارحام و کمک به ضعفا و دستگيري از فقرا) و ترک گناهان و محرمات ( گناهان صغيره و کبيره) محبوبترين عملي است که انسان را به خدا نزديک مي کند.بعد از انجام واجبات و ترک گناهان، کارهاي مستحبي است که انسان را به خدا نزديک مي کند،
از اين رو در ادامه حديث قدسي خداوند مي فرمايد:
« بنده با به جا آوردن کارهاي مستحب، به سوي من تقرّب پيدا مي کند . با انجام کارهاي مستحبي، چنان کمال مي يابد و به من تقرّب پيدا مي کند، که او را دوست دارم (يعني بندة خدا، محبوب خدا مي شود). وقتي کسي محبوب من گشت و او را دوست داشتم، گوش او مي شوم، که با آن مي شنود. چشم او مي شوم که با آن مي بيند. زبان او مي گردم که با آن سخن مي گويد . دست او مي شوم، که با آن مي دهد و مي گيرد. پاي او مي شوم، که با آن راه مي رود. وقتي (چنين بندهاي) مرا بخواند، اجابت مي کنم، وقتي از من چيزي را درخواست کند، به او خواهم داد».(3)
مفهوم حديث اين است: کسي که همه واجبات را انجام مي دهد و از همه گناهان خود را دور مي سازد و با کارهاي مستحبي به خداوند تقرب مي جويد، چشم و گوش و زبان و دست و پا و فکر و انديشه و بالاخره همه اعضا و جوارح او در مسيري که رضايت و خشنودي خداوند است، تحرک و فعاليت خواهد داشت . هرگز خلاف رضاي خدا نميانديشد و گام برنميدارد. چنين شخصي همه دعاهايش مستجاب است.
مستحبات که بعد از واجبات انسان را به خدا نزديک مي کند، بسيار است . توان و طاقت و عمر انسان ، محدود و کوتاه است، پس در ميان مستحبات بايد محبوبترين و با فضيلتترين مستحبات را شناسايي کرد و آن ها را انتخاب نمود.
در اسلام به پاره اي از عبادات و مستحبات بيش تر تأکيد شده مانند قرائت قرآن، نماز شب و تهجد و شب زنده داري، انجام نوافل روزانه، مناجات با خدا و راز و نياز با او در دل شب، مقيّد بودن به خواندن نمازهاي واجب در اول وقت ، همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنت ها در عبادات، تعقيبات نماز، شرکت در نماز جمعه و جماعات، سه روز روزه در هر ماه، زيارت اوليا، توسل به امامان، صله رحم، ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد، انتظار فرج امام زمان عليه السلام و عمل کردن به آن چه که لازمه منتظر واقعي است ،تولي و تبري و دوستي و دشمني به خاطر خدا .
پي نوشت ها:
1. مجمع البحرين، واژه عشق.
2. نهج البلاغة، الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، دار الهجرة للنشر - قم ، خطبه 1، ص 30 .
3. الكافي، ثقة الإسلام الكليني، دار الكتب الإسلامية - طهران، 1365 ه. ش، ج 2، ص 352، حديث 7
روايت شده كه مردى خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السلام شكايت كرد از دير شدن جواب دعايش فرمود چرا نميخوانى دعاى سريع الأجابه را پرسيد كه آن كدام دعا است فرمود بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ الْأَکْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبینِ.
خدایا! من از تو درخواست می کنم به نام بزرگ اعظم، اجل اکرم و گرامیات که مخزون و مستور است، آن نامی که نور و حق و برهان روشن است.
دعای سریع الاجابه از حضرت علی علیه السلام برای برآورده شدن حوائج
الَّذی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ فی نُورٍ وَ نُورٌ عَلی کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضیی ءُ بِهِ کُلُّ ظُلْمَهٍ وَ یُکْسَرُ بِهِ کُلُّ شِدَّهٍ وَ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ کُلُّ جَبّارٍ.
آن نامی که نور است و با نور و از نور و نور در نور است، و نور است به روی هر نوری، روشنی است بالای هر نوری، نوریست که با او هر تاریکی روشن و شکسته شود. با آن شدتی و هر شیطان سرکشی . هر جبار با عنادی که قرار نگیرد.
عَنیدٍ لاتَقَرُّبِهِ اَرْضٌ وَ لایَقُومُ بِهِ سَماءٌ وَیَاْمَنُ بِهِ کُلُّ خائِفٍ وَیَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِّ ساحِرٍ وَبَغْیُ کُلِّ باغ وَحَسَدُ کُلُّ حاسِدٍ وَیَتَصَدَّعُ.
با آن زمینی پایدار نماند به آن آسمانی و با آن هر خلاف و ترسویی در امان است و با آن جادوی هر جادو گری باطل شود، ظلم و حسد هر حسادت کننده ای به زحمت و سختی افتد.
لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّوَ الْبَحْرُ وَیَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْکُ وَ حَتّی حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ فَلایَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبیلٌ وَ هُوَ اسْمُکَ الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَکْبَرُ.
از عظمتش هر خشکی،دریا و مستقل و کشتی پایدار شود تا وقتی که فرشته با آن سخن گوید، پس در این هنگام موج دریا بر او راهی ندارد و آن نام اسم اعظم اجل و نور اکبر تو است.
الَّذی سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَاسْتَوَیْتَ بِهِ عَلی عَرْشِکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَسْئَلُکَ بِکَ وبِهِمْ اَنْ تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا.
آن نامی که خود را با آن نام گذاری کردی و بر عرشت قرار گرفتی، روی کنم به سوی تو به وسیله محمد و خاندانش. و از تو درخواست می کنم به خودت و به فرستادگانت میفرستم به حاجت اینکه..
سپس حاجت خود را طلب کنید.
منبع : اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني
آخرین نظرات