سربازان ولایت
یا صاحب الزمان
یا صاحب الزمان
چهارشنبه 01/07/27
از مباحث مهم در سیره امام علی(ع)، رفتار حضرت با دشمنان است. این بحث، هم از جهت دشمنشناسی و هم شیوه درست برخورد با دشمن را میآموزاند. امام علی(ع) با دشمنانی مواجه بود که پیامبر(ص) با این نوع دشمن مواجه نبود. پیامبر با کسانی مقابله کرد که با گفتار و رفتار خود زنده باد بت!! میگفتند اما امام علی(ع) با کسانی رو به رو بود که سابقه درخشانی در خدمت به اسلام داشتند! اهل عبادت و قرآن و شب زندهداری بودند؛ با این همه از روح مکتب بیخبر بوده و همین امور، زمینهساز مقابله آنان با حکومت عدالتگستر مولا علی(ع) شد. امام علی(ع) در حقیقت با نفاق پنهان مواجه بود و پرواضح است که برخورد با این دشمن به مراتب سختتر از برخورد با کفر آشکار است. بر این اساس است که امام علی(ع) برخورد با دشمنانی این چنین را از مفاخر خود برمیشمرد: «ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها؛ (1) مردم! این من بودم که چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرأت بر آن نداشت؛ بعد از آن که امواج فتنه همه جا گسترده بود و هاری آن فزونی یافته بود.»
حکومت حدوداً پنج ساله امیر مؤمنان علی(ع) با سه جریان مخالف مواجه بود:
1- جاهطلبان و مقامپرستان که در خط مقدم بیعتکنندگان با مولا علی(ع) بودند و امید آن داشتند که از این راه بتوانند به دنیایی آباد و مقام و ریاستی که در پی آن بودند برسند، اما پس از آن که امام علی(ع) به حکومت رسید و ارزشهای الهی را به جای ارزشهای پوسیده جاهلی نهاد، از حکومت حضرتش مأیوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حکومت اسلامی امام علی(ع) شورش کردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناکثین » - پیمانشکنان - میباشد.
2- ظالمانی که از حکومت پیشین بهرهها میبردند، دزدیها و غارتگریها مینمودند و از این راه اموال فراوانی به هم زده بودند و با سر کار آمدن حکومت عدل از این غارت گریها ممنوع گشته و به شدت با ستم آنان مبارزه شد. نام این گروه در تاریخ اسلام «قاسطین» است. «قسط » هم به معنای عدالت و هم به معنای ظلم و عدول از حق آمده است. راغب در مفردات میگوید: «قسط به معنی سهم و نصیب است و هرگاه سهم و نصیب دیگری گرفته شود، قسط به آن گفته میشود و این مصداق ظلم است.» (2)
3- کوتهفکران و متحجرانی که فقط ظاهری از دین را دیده بودند و حقیقت آن را نفهمیده بودند و به شدت بر عقیده باطل خود استوار بودند. اینان نیز سر شورش بر حکومت مولا علی(ع) برآوردند. نام این گروه «مارقین» است و نام دیگرشان خوارج که بعد از داستان حکمین، در صفین بر ضد امام برخاستند و پرچم مخالفت را برافراشتند. این واژه، از ماده «مروق» به معنای پرش تیر از کمان است. گویی آنها قبلا در دایره حق بودند ولی به خاطر تحجر و نادانی و خودخواهی از مفاهیم اسلامیو تعلیمات آن به دور افتادند.
این سه جریان مخالف را پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنان خود به صراحت پیشبینی فرموده بود: ابوایوب انصاری گوید: «امر رسول الله(ص) علی بن ابی طالب(ع) بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) دستور داد که با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین پیکار کند.» خود حضرت نیز در خطبه شقشقیه با همین نام مخالفین خود را نام برده است:
«فلما نهضت بالامر نکثت طائفه و مرقت اخری و قسط آخرون…؛ (4) هنگامی که قیام به امر خلافت کردم جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی به بهانهای واهی سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگری راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند.» تحلیل و بررسی عملکرد این سه جریان مخالف و موضع امام علی(ع) در برابر آنها، نقش ارزندهای در آگاهی امت اسلامی ما از جریانهای مخالف نظام و نیز الهامبخش نحوه برخورد با آنان خواهد بود. به یاری خداوند، بر آنیم که به تحلیل این سه جریان مخالف از دیدگاه مولا علی(ع) بپردازیم. در این مقاله به عنوان مدخل، بحثی پیرامون دشمنشناسی از دیدگاه مولی تقدیم میداریم.
دشمنشناسی
از اساسیترین شرایط موفقیت در تمامیعرصهها، شناخت دشمن است. در عرصه طبیعی، آدمی تا آنجا که دشمن را شناخته در دفع آن کوشیده و به موفقیت دست یافته است، ولی همین انسان ضربههای فراوانی از دشمن ناشناخته خود خورده است. به عنوان نمونه انسان از زمانی که دشمنی به نام میکرب را شناخت، به آسانی توانست در پی دفع آن برآید و همو چون نتوانسته است سرطان را بشناسد، هر روز قربانیهای فراوانی در این عرصه میدهد. در عرصه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. بر این اساس است که بخش عظیمیاز آیات قرآن مربوط به معرفی دشمن است: معرفی شیطان، دشمنان انبیاء، کفار، مشرکان و منافقان و…
در روایتی از پیامبر گرامیاسلام(ص) میخوانیم: «الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه؛ (5) آگاه باشید عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.» و در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم(ص) آمده است: مردم اگر ده چیز را میشناختند سعادت دنیا و آخرتشان تأمین میشد؛ یکی از آنها شناخت ابلیس (دشمن) و یارانش میباشد. (6) امام علی(ع) در نهجالبلاغه شناخت دشمن را رمز بینش میداند: «و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه…؛ (7) و بدانید که رشد درنمییابید مگر که رشد وانهادگان را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمیزنید، مگر که فروفکننده آن را چنان که باید شناخته باشید.» و خود بخش عظیمیاز تلاش خویش را در دوره حکومت به افشاگری چهره دشمنان خود پرداخت.
اقسام دشمن
از طرفی از سخنان حضرت استفاده میشود که دشمن بر دو نوع است و دو نوع برخورد میطلبد:
1- دشمن آشکار.
2- دشمن پنهان.
از دیدگاه امام(ع) کمخطرترین دشمن، دشمنی است که دشمنی خود را آشکار کرده است؛ حضرت فرمود: «اوهن الاعداء کیدا من اظهرعداوته؛ (8) سستترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.» «من اظهر عداوته قل کیده؛ (9) آن کس که دشمنیاش را اظهار کرده، توطئه و مکرش کم است.» و خطرناکترین دشمن دشمنی است که دشمنیاش را پنهان میکند، همان که قرآن کریم نامش را نفاق گذارده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «شر الاعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده؛(10) بدترین دشمنان کسی است که عمیقتر بوده و بیشتر کیدش را مخفی میدارد. » در سخنی دیگر فرمود: «اکبر الاعداء اخفاهم مکیده؛ (11) بزرگترین دشمنان کسانیاند که حیله خود را بیشتر پنهان میدارند.» این دشمنی خطرناکترین دشمنیها است، و بدترین ضربه به مکتب از ناحیه اینان بوده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «انما اتاک بالحدیث اءربعه رجال لیس لهم خامس: رجل منافق مظهر للایمان متصنع بالاسلام لایتاثم و لا یتحرج یکذب علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم متعمدا فلو علم الناس انه منافق کاذب لم یقبلوا منه و لم یصدقوا قوله و لکنهم قالوا صاحب رسول الله(ص) رآه و سمع منه و لقف عنه فیاخذون بقوله؛ (12) افرادی که نقل حدیث میکنند، چهار دستهاند و پنجمینخواهد داشت: نخست منافقی که اظهار اسلام میکند، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری میکند و عمداً به پیامبر(ص) دروغ میبندد. اگر مردم میدانستند که این شخص منافق و دروغگو است از او قبول نمیکردند و تصدیقش نمینمودند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند، میگویند وی صحابه رسول خدا است، پیامبر(ص) را دیده، از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت کرده است؛ به همین دلیل به گفتهاش ترتیب اثر میدهند.»
هشیاری در برابر دشمن
از نکاتی که امام علی(ع) در رابطه با دشمن بر آن تأکید دارد آن است که باید پیوسته هشیاری در برابر دشمن را حفظ کرد و هرگز نباید دشمن را کوچک شمرد: حضرت فرمود: «لا تستصغرن عدوا وان ضعف؛ (13) هرگز دشمن را کوچک مشمار، هرچند ضعیف باشد.»
دانی که چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
نیز فرمود: «لا تامن عدوا و ان شکر؛ (14) از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میکند.» باید پیوسته دشمن را زیر نظر داشت که اگر لحظهای غفلت صورت گیرد، چه بسا ضربههای آسیبناپذیری از ناحیه دشمن وارد شود. امام علی(ع) فرمود: «من نام عن عدوه، انبهته المکائد؛ (15) کسی که از دشمن غفلت کند، حیلهها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.» حضرت در عهدنامه بعد از آن که مالک را سفارش به پذیرش صلح شرافتمندانه میکند، میفرماید: «و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدوربما قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن؛ (16) زنهار، زنهار سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک میشود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد خوشبینی را متهم کن!»
و حضرت از ویژگیهای خویش را، همین هشیاری در برابر دشمن میداند و میفرماید: «و الله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها؛ (17) به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند (من غافلگیر نمیشوم).» سخن مولا (ع) ضربالمثلی است پیرامون سادهلوحی و آن این است: کفتار حیوان ابلهی است و به آسانی میتوان آن را شکار کرد؛ به این ترتیب که صیاد آهسته با ته پای خود یا قطعه سنگ یا چوب دستی به در لانه کفتار میزندو او به خواب میرود، سپس او را به راحتی صید میکند. حضرت(ع) در برابر این پیشنهاد که از تعقیب طلحه و زبیر صرف نظر کند، سخن فوق را فرمود و به حق پیشنهاد فوق بسیار سادهلوحانه بود، چرا که نقشه این بود که آنها بصره و سپس کوفه را در اختیار خود بگیرند و معاویه با آنها بیعت کند و در شام از مردم نیز برای آنان بیعت بگیرد و به این ترتیب بخشهای عمده جهان اسلام دراختیار جاه طلبان پیمانشکن قرار گیرد و تنها مدینه در دست علی(ع) بماند.
امام علی(ع) با آگاهی کامل از این توطئه به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت و نخستین توطئه و تلاش جداییطلبان را در نطفه خاموش ساخت و به آسانی بصره و کوفه و تمام عراق را نجات داد. این سخن امام علی(ع) درس است به همه زمامداران و مسئولان کشورهای اسلامیکه برای مقابله با خطرات دشمن گاه روزها، بلکه ساعتها و لحظهها سرنوشتساز است؛ نباید فرصت را به سادگی از دست بدهند و تسلیم پیشنهادهای سست عافیتطلبان گردند. امام(ع) افرادی که این لحظات حساس را از دست میدهند، به کفتار تشبیه کرده است. این تشبیه از چند جهت قابل توجه است: «کفتار» حضور دشمن را احساس میکند، ولی با زمزمههای او به خواب میرود؛ خوابی که منتهی به اسارت و مرگ او میشود. «کفتار» در خانه و لانه خود شکار میشود. «کفتار» حتی بدون کمترین مقاومت در چنگال دشمن گرفتار میگردد و به دام میافتد.
کسانی که فرصتهای زودگذر را با خوشباوریها یا ضعف و سستی یا تردید و تأمل از دست میدهند، هم چون کفتارند، به خواب میروندو در خانه و لانه خود به دام میافتند و مقاومتی نشان نمیدهند.این سخن بدان معنی نیست که بیمطالعه یا بدون مشورت و در نظر گرفتن تمام جوانب کار اقدام کنند، بلکه باید با مشاورانی شجاع و هوشیار مسائل را بررسی کرد و پیش از فوت وقت اقدام نمود. (18)
پینوشتها:
1) نهجالبلاغه، خطبه 93.
2) مفردات راغب، ذیل واژهی قسما.
3) مستدرک الصحیحین، ج 3، چاپ دارالمعرفه؛ اسدالغایه، ج 4، ص 33 و تاریخ بغداد، ج 13، ص 187، طبع دارلفکر.
4) نهجالبلاغه، خطبه 3.
5) بحارالانوار، ج 77، ص 179، و الحیاه ج 1، ص 36.
6) سفینهالبحار، عرف.
7) نهجالبلاغه، خطبه 147.
8 و 9) فهرست غرو، ص 239 و ص 340.
10) فهرست غرو، ص 339.
11) مستدرک نهجالبلاغه، ص 157
12) نهجالبلاغه،خطبه 210.
13و 14 و 15) فهرست غرو، ص 340.
16) نهجالبلاغه، نامهی 53.
17) نهجالبلاغه، خطبه 6.
18) پیام امام، ج 1، ص 456 و 457
چهارشنبه 01/07/27
خواص سوره یس قرآن کریم
از فضایل و خواص خواندن سوره یس قرآن کریم طبق احادیث و روایات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش رزق و روزی
محافظت در برابر خطرات و شیاطین
مصون بودن از فشار قبر
ایستادن در کنار پیامبران
مصون بودن از فقر و بدهی
کم شدن فشار قبر
تقویت حافظه
در امان بودن از حسادت و جن و انس و جنون
تقویت حافظه
آمرزش و خشنودی خداوند
روش ختم سوره یس قرآن کریم برای استجابت دعا
روش های زیادی برای ختم سوره یاسین برای استجابت دعا وجود دارد که یکی از روش ها به این صورت است که در یک هفته این سوره 23 بار خوانده شود و به این صورت که از روز جمعه شروع شود و تا رو پنجشنبه روزی 3 بار خوانده شود و هر روز وقتی سه بار خواندن تمام شد دعایی از صحیفه سجادیه که در زیر آمده خوانده شود.
دعایی از صحیفه سجادیه
دعایی از صحیفه سجادیه
خواص و فضیلت های سوره واقعه قرآن کریم
براساس روایات بسیار از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم ما , خواندن سوره واقعه موجب:
افزایش رزق و روزی
بخشش اموات و آسان شدن مرگ
محبوبیت
ایجاد برکت
, رفع فقر و تنگدستی میگردد.
همچنین روایت شده است که خواندن سوره واقعه موجب عزت انسان در میان ادمیان میگردد.
روش ختم سوره واقعه قرآن کریم برای مستجاب شدن دعا
بر اساس توصیه ای از ایت الله بهجت فومنی رحمهالله که برای زیاد شدن رزق و روزی و مستجاب شدن حاجت های مهم ختم کردن سوره واقعه را به روش زیر انجام دهند:
خواندن سوره واقعه را رو به قبله و با طهارت هنگامی که اول ماه قمری دوشنبه شد, شروع کنید. یک بار روزاول, دوبار روز دوم, سه بار روز سوم و همینطور تا چهاردهم چهارده بار خوانده شود.
خواص و فضیلت های سوره انعام قرآن کریم
سوره انعام ششمین سوره قرآن کریم می باشد که از فضایل بسیاری از جمله موارد زیر را دارد :
مستجاب شدن حاجت ها
برطرف شدن بیماری
تقویت حافظه
به دوزخ نرفتن
محافظت او توسط فرشتگان
طبق روایتی از امام رضا (ع) :
خواندن سوره انعام موجب می شود فرشتگان تا قیامت بر وی تسبیح گویند.
خواص و فضیلت های سوره ال عمران قرآن کریم
سوره ال عمران شامل 200 آیه بوده و پس از جنگ احد در مدینه نازل شده است. طبق روایت هایی که از امامان و پیامبر اکرم (ص) نقل شده از اثار تلاوت این سوره ارزشمند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش روزی و رفع فقر و تنگدستی
شفا یافتن از درد و بیماری
از بین بردن ترس
گشایش و باز شده گره کارها
صاحب فرزند شدن
خواص و فضیلت های سوره نور
درباره خواص و فضیلت های سوره نور روایت های بسیاری از امامان معصوم و پیامبر اکرم (ص) وجود دارد. که در ادامه به برخی از فضیلت ها و خواص آن ها می پردازیم.
خواص و فضیلت های سوره نور, بیست و چهارمین سوره قرآن:
بازگشت فراری (خواندن آیه 40 از این سوره برای بازگشت فراری )
درمان ضعف چشم
بیمه شدن مال و دارایی و جان
بخشیده شدن
خواص سوره نساء قرآن کریم
از خواص و فضایل سوره نساء که چهارمین سوره قرآن کریم است می توان بر اساس روایات بسیار به موارد زیر اشاره کرد:
از بین بردن ترس
برای یافتن گمشده
جهت پاداش الهی
و رعا شدن از فشار قبر
خواص و فضیلت سوره ملک (تبارک) قرآن کریم
سوره ملک جز سوره هایی با آثار و برکات بسیار است که از این برکات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
در امان بودن در روز قیامت
آمرزش اموات و مردگان
بخشیده شدن
رفع عذاب روح اموات
دریافت اجری مانند اجر شب قدر
آمرزش برای مردگان
رفع درد دندان
خواص و فضیلت های سوره مزمل
خواص سوره کوتاه و پرفضیلت مزمل که تنها 20 آیه دارد و هفتادو سومین سوره قرآن کریم می باشد به شرح زیر است:
یافتن گمشده
زندگی خوب در دنیا داشتن
محبت و آشتی بین زن و مرد
داشتن مرگی خوب و نیکو
دست یافتن به پاداش آزاد کردن فردی گرفتار
درمان درد و از بین بردن سختی و بیماری
پیامبر (ص) را به خواب دیدن
زیاد شدن روزی
خواص سوره فاتحه:
همراه داشتن سوره فاتحه موجب در امان بودن از بلا می شود به علائه از دیگر آثار و فضیلت های آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
برکت در روزی و مال و ثروت
تسکین دهنده درد ها
مستجاب شدن دعاها
آمرزش گناه ها
آمرزش گناهان پدر و مادر
خواص و فضیلت های سوره یوسف قرآن کریم
یکی از ویژگی های سوره یوسف این است که بیشتر از هر چیز در مورد زندگی خود حضرت یوسف و عبور او از دشواری های بسیار است که در نهایت به حکومتی بزرگ و قوی تبدیل می شود. به علاوه از فضایل و آثار مثبت خواندن سوره یوسف می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نیکو و زیبا شدن چهره
از بین بردن ترس و دلهره
سختی های مرگ برای انسان آسان می شود
در امان بودن از چشم زخم
به ست اوردن قدرت و بزرگی
مستجاب شدن دعاها
خواص و فضیلت سوره مریم قرآن کریم
سوره مریم که سوره ای مکی است و 98 آیه دارد. نوزدهمین سوره قرآن کریم است و دارای فضایل و خواصی بسیار از جمل موارد زیر است:
زیاد شدن روزی و مال و ثروت
به دست آوردن فرزند
از یاران حضرت عیسی شدن در روز قیامت
خواب های خوب دیدن
هنگام رو به رو شدن با فردی که از او ترس دارد
رفع و دور شدن بلاها ار خانه
خواص و فضایل سوره هود
سوره هود 123 آیه دارد. خواندن این سوره مکی فضایل و خواص بسیاری از جمله موارد زیر را به همراه دارد :
خواندن این سوره موجب :
زیاد شدن نیرو و توان بدنی
رستگار شدن در روز قیامت
محافظت و در امان بودن کودک
ترسیدن دشمنان از او
پیروز شدن بر دشمنان
یافتن مقام شهید در قیامت
خواص و فضایل سوره اعراف قرآن کریم
سوره ی اعراف 206 آیه دارد و در مکه نازل شده است. از جمله برکات و فضایل خواندن این سوره مبارک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
محفوظ بودن از شر دشمن
همنشین شدن با حضرت ادم
رفع ترس از حیوانات درنده
خواص و فضیلت خواندن سوره رعد قرآن کریم
خواندن سوره رعد که دارای 43 آیه می باشد و سوره ای مکی است دارای خواص و فضیلت های بسیاری از جمله موارد زیر می باشد :
رهایی از رعد و برق و صاعقه
وارد شدن به بهشت
افزایش برکت زندگی
کمک به درمان شدن نازایی
چهارشنبه 01/07/27
در نگاه اسلام، خانواده پایه بسیار مهم و سلول اصلی جامعه و شهر است، به گونه ای که بدون بهره مندی از خانواده های سالم، سرزنده و با نشاط امکان پیشرفت شهر بخصوص پیشرفت فرهنگی وجود ندارد و اینگونه خانواده ها نیز بدون حضور زنان مؤمن و فهیم، شکل نمی گیرند و استمرار نمی یابند. یکیاز عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. در این پژوهش نیزبراساس روشی توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از اطلاعات کتابخانه ای-میدانی به بررسی نقش زنان مسلمان ایران در افزایش علم و پیشرفت جامعه و شهردر کشور پرداخته است. نتایج بیانگ آن بودند که اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند، ملت ها به شکست انحطاط کشیده مى شوند. زن در اجتماع و شهر، وظیفه اى دارد که از مرد ساخته نیست؛ نقشش بى همتاست و بدون شک، بقاى زندگى و نسل بشر محتاج وجودوی است و نقش زنان در تمدن اسلا می، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم جدی بوده است. به طور کلی در واقع نگاه اسلام به زن نگاهی کلنگر و متدبرانه می باشد که در سایه سلامتی و تکامل زن، شهر تکامل یافته و زمینه رشد و پیروزی آن فراهم می گردد. از طرفی در کشور ایران با توجه به فرهنگ حاکم اسلامی و توجه حکومت به امر آمورش به خصوص امر آموزش زنان و توجه به این قشر بسیار چشمگیر می باشد. در حال حاضر تعداد بیشماری از زنان در پست های مختلف کشوری از کابینه رئیس جمهور تا معلم دوره ابتدایی در گوشه و کنار کشور وجود دارند و در حال حاضر نیز فزونی گرفتن تعداد ورودیان زن نسبت به مردان به دانشگاه خود موید توانمندتر بودن زنان در حوزه دانش نسبت به مردان می باشد
چهارشنبه 01/07/27
عاشق خدا شدن و نزديکي به خدا امري است که يک شب نمي توان به آن رسيد ،بلکه نيازمند زمان و انجام اقداماتي است که مهم ترين آن عبارتند از:
1- معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفه الله است. بدون شناخت خداوند عاشق او شدن و نزديکي به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) مي فرمايد:” اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز دين است". (2)
سير و حرکت به سوي خدا و عشق و محبت او هنگامي پديد مي آيد و ميسّر مي شود که در اثر معرفت و آگاهي بيداري دل حاصل گردد و چراغ ايمان در دل روشن شود. روغن چراغ ايمان، عمل صالح و ترک گناه است.
لذا نخستين گام در شعلهور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوههاي معشوق است. تحصيل شناخت خدا، براي اکثر افراد بدون خودشناسي و شناخت تجليات خدا ميسر نيست.از اين رو در روايات خودآگاهي و خودشناسي برترين شناختها دانسته شده است.
2- تقوا:
براي دستيابي به مقام شکر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و کسب موفقيت، قرآن مجيد تقوا را مطرح کرده که همه اين موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.
يک مثال ساده: براي استفاده از يک شاخه آهن يا درِ آهني که زنگ زده و کثيف شده است، اول زنگارها وآلودگي ها را از آن پاک ميکنيم و بعد با سمباده آن را جلا ميدهيم و بعد روي آن رنگ ميزنيم.
قلب و دل ما نيز چنين است اگر مي خواهيم به مقام قرب الهي برسيم بايد اين مراحل را در نفس انساني خود انجام دهيم. مسلّماً هر انسان داراي اخلاق ناجور و ناپسند مانند تکبر و خودخواهي و حسادت و… است. براي رسيدن به تقواي الهي و كسب فضائل ابتدا بايد با آموختن علم اخلاق آنها را از نفس بزداييم و دل را جلا داده و آماده کِشت فضائل اخلاقي نماييم.آن وقت دل انسان در سايه تقوا، به مراحلي از يقين ميرسد که عاشق خدا ميشود و اين عشق در زندگي او متبلور مي شود.
3- عبادت و بندگي:
در حديث قدسي آمده است:
” هيچ بنده اي به وسيله عملي بهتر و محبوب تر از انجام واجبات (وترک گناهان و محرمات) به من نزديک نشده است.”
بنابراين انجام واجبات ( نماز و روزه و ساير عبادت ها و انفاق مال و صله ارحام و کمک به ضعفا و دستگيري از فقرا) و ترک گناهان و محرمات ( گناهان صغيره و کبيره) محبوبترين عملي است که انسان را به خدا نزديک مي کند.بعد از انجام واجبات و ترک گناهان، کارهاي مستحبي است که انسان را به خدا نزديک مي کند،
از اين رو در ادامه حديث قدسي خداوند مي فرمايد:
« بنده با به جا آوردن کارهاي مستحب، به سوي من تقرّب پيدا مي کند . با انجام کارهاي مستحبي، چنان کمال مي يابد و به من تقرّب پيدا مي کند، که او را دوست دارم (يعني بندة خدا، محبوب خدا مي شود). وقتي کسي محبوب من گشت و او را دوست داشتم، گوش او مي شوم، که با آن مي شنود. چشم او مي شوم که با آن مي بيند. زبان او مي گردم که با آن سخن مي گويد . دست او مي شوم، که با آن مي دهد و مي گيرد. پاي او مي شوم، که با آن راه مي رود. وقتي (چنين بندهاي) مرا بخواند، اجابت مي کنم، وقتي از من چيزي را درخواست کند، به او خواهم داد».(3)
مفهوم حديث اين است: کسي که همه واجبات را انجام مي دهد و از همه گناهان خود را دور مي سازد و با کارهاي مستحبي به خداوند تقرب مي جويد، چشم و گوش و زبان و دست و پا و فکر و انديشه و بالاخره همه اعضا و جوارح او در مسيري که رضايت و خشنودي خداوند است، تحرک و فعاليت خواهد داشت . هرگز خلاف رضاي خدا نميانديشد و گام برنميدارد. چنين شخصي همه دعاهايش مستجاب است.
مستحبات که بعد از واجبات انسان را به خدا نزديک مي کند، بسيار است . توان و طاقت و عمر انسان ، محدود و کوتاه است، پس در ميان مستحبات بايد محبوبترين و با فضيلتترين مستحبات را شناسايي کرد و آن ها را انتخاب نمود.
در اسلام به پاره اي از عبادات و مستحبات بيش تر تأکيد شده مانند قرائت قرآن، نماز شب و تهجد و شب زنده داري، انجام نوافل روزانه، مناجات با خدا و راز و نياز با او در دل شب، مقيّد بودن به خواندن نمازهاي واجب در اول وقت ، همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنت ها در عبادات، تعقيبات نماز، شرکت در نماز جمعه و جماعات، سه روز روزه در هر ماه، زيارت اوليا، توسل به امامان، صله رحم، ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد، انتظار فرج امام زمان عليه السلام و عمل کردن به آن چه که لازمه منتظر واقعي است ،تولي و تبري و دوستي و دشمني به خاطر خدا .
پي نوشت ها:
1. مجمع البحرين، واژه عشق.
2. نهج البلاغة، الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، دار الهجرة للنشر - قم ، خطبه 1، ص 30 .
3. الكافي، ثقة الإسلام الكليني، دار الكتب الإسلامية - طهران، 1365 ه. ش، ج 2، ص 352، حديث 7
چهارشنبه 01/07/27
روايت شده كه مردى خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السلام شكايت كرد از دير شدن جواب دعايش فرمود چرا نميخوانى دعاى سريع الأجابه را پرسيد كه آن كدام دعا است فرمود بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ الْأَکْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبینِ.
خدایا! من از تو درخواست می کنم به نام بزرگ اعظم، اجل اکرم و گرامیات که مخزون و مستور است، آن نامی که نور و حق و برهان روشن است.
دعای سریع الاجابه از حضرت علی علیه السلام برای برآورده شدن حوائج
الَّذی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ فی نُورٍ وَ نُورٌ عَلی کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضیی ءُ بِهِ کُلُّ ظُلْمَهٍ وَ یُکْسَرُ بِهِ کُلُّ شِدَّهٍ وَ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ کُلُّ جَبّارٍ.
آن نامی که نور است و با نور و از نور و نور در نور است، و نور است به روی هر نوری، روشنی است بالای هر نوری، نوریست که با او هر تاریکی روشن و شکسته شود. با آن شدتی و هر شیطان سرکشی . هر جبار با عنادی که قرار نگیرد.
عَنیدٍ لاتَقَرُّبِهِ اَرْضٌ وَ لایَقُومُ بِهِ سَماءٌ وَیَاْمَنُ بِهِ کُلُّ خائِفٍ وَیَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِّ ساحِرٍ وَبَغْیُ کُلِّ باغ وَحَسَدُ کُلُّ حاسِدٍ وَیَتَصَدَّعُ.
با آن زمینی پایدار نماند به آن آسمانی و با آن هر خلاف و ترسویی در امان است و با آن جادوی هر جادو گری باطل شود، ظلم و حسد هر حسادت کننده ای به زحمت و سختی افتد.
لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّوَ الْبَحْرُ وَیَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْکُ وَ حَتّی حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ فَلایَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبیلٌ وَ هُوَ اسْمُکَ الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَکْبَرُ.
از عظمتش هر خشکی،دریا و مستقل و کشتی پایدار شود تا وقتی که فرشته با آن سخن گوید، پس در این هنگام موج دریا بر او راهی ندارد و آن نام اسم اعظم اجل و نور اکبر تو است.
الَّذی سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَاسْتَوَیْتَ بِهِ عَلی عَرْشِکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَسْئَلُکَ بِکَ وبِهِمْ اَنْ تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا.
آن نامی که خود را با آن نام گذاری کردی و بر عرشت قرار گرفتی، روی کنم به سوی تو به وسیله محمد و خاندانش. و از تو درخواست می کنم به خودت و به فرستادگانت میفرستم به حاجت اینکه..
سپس حاجت خود را طلب کنید.
منبع : اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني
چهارشنبه 01/07/27
جایگاه نماز در اسلام
نماز در اسلام جایگاه والا و اهمیت فراوانی دارد؛ به طوری که همة کردارهای عبادی دیگر به شرط قبولی آن پذیرفته میشود
«رب الشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی»
حمد و سپاس بیکران ذات لا یزال ربوبی را سزاست که نعمت وجود را به ما خاکیان ارزانی داشت و با فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی، باب هدایت را بر زمینیان گشود و نیز با موهبت ولایت و اکمال دین و اتمام نعمت، راه تقرب به خویش را تا قیامت باز نمود و چشمهسار روحبخش نماز را برای سیراب ساختن کویر تفدیده جان انسانها جاری ساخت.
برپا داشتن نماز نخستین ثمره و نشانه حکومت صالحان است. اقامه نماز فقط این نیست که صالحان خود نماز بگذارند اینگونه نماز خواندن بر تشکیل حکومت الهی متوقف نیست بلکه باید این ستون در جامعه به پا داشته شود و همگان با رازها و اشارههای آن آشنا شوند و از برکات آن برخوردار گردند. درخشش معنویت و صفای ذکر الهی همة ضوایای جامعه را روشن و مصفا میکند و تنها و جانها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن طمأنینه و استحکام یابند.
نماز پشتوانه استوار و ذخیره لایزال آدمی در مبارزه با شیطان نفس است و نیز ستیز با شیاطین دیگر که با زر و زور او را به ذلت و تسلیم میخوانند. «انسان همیشه و در همه حال به نماز محتاج است و در عرصههای خطر محتاجتر».
امیداست با این پژوهش اندک بتوان گامی کوچک در این راه برداشت.
معنای لغوی و اصطلاحی نماز
نماز، یکی از فرائض دین مبین اسلام و از مهمترین و برجستهترین عباداتی است که سرآمد و قلة دیگر عبادات محسوب میگردد. نماز را جامع جمیع عبادات برشمردهاند از آن جهت که پذیرش دیگر اعمال و افعال انسان در گرو پذیرش آن از سوی خدواند است. نماز یا صلواه به تعبیری در فرهنگ اسلامی، ستون دین است و میتوان گفت که به تعبیر پیامبر «نماز معراج مؤمن است».
نماز، نشانه ملیت اسلامی
نماز اگرچه فینفسه یک فعل فردی است و هر کسی باید در انجام آن تلاش کند، ولی کتاب و سنت بدین مطلب تصریح دارند که نه تنها نمازگزار موظف است خود نماز بخواند، بلکه باید در احیای امر نماز در جامعه اسلامی تلاش کند، و این فرضیه الهی را در جامعهاش زنده کند.
نماز جزء برنامههای دینی تمام پیامبران الهی بودهاست. لقمان حکیم به فرزند خود چنین توصیه میکند: «یا بنی اقم الصلوه» ای فرزند دلبندم، نماز را به پا دار.
دربارة جامعة اسلامی نیز وضع به همین صورت است. اگردر جامعهای فرهنگ نماز جایگاه اصلی خود را دریابد و نماز آن چنان که شایسته است اقامه شود، ملیت و آیین و هویت اصلی خودش را هرگز ازدست نخواهد داد و در مقابل سیل تهاجم فرهنگی غرق نمیشود.
جایگاه و اهمیت نماز
نماز در اسلام جایگاه والا و اهمیت فراوانی دارد؛ به طوری که همة کردارهای عبادی دیگر به شرط قبولی آن پذیرفته میشود. در اینجا جنبههایی از این اهمیت را بیان میکنیم:
الف) نخستین واجب دینی:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس؛۱ اول چیزی که خداوند بر امتم واجب کرد «نمازهای پنچگانه» بود.
ابن شهر آشوب می نویسد: در مدتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مکه بود، هیچ عبادتی تشریع نشد مگر طهارت و نماز که بر او واجب، و برای امت، سنت (مستحب مؤکد) بود.
پس از معراج و در سال نهم بعثت، نمازهای پنجگانه واجب شد. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به مدینه هجرت کرد، در شعبان سال دوم هجرت، روزه واجب گشت، قبله تغییر کرد و زکات و فطریه و نماز عید نیز واجب شده و فرضیة نماز جمعه در سال نخست هجرت جایگزین نماز ظهر شده بوده سپس زکات داراییهاواجب شد.
ب) نخستین آموزه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)
کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) اذا أسلم الرجل، أول ما یعلمه الصلاه؛سیره وروش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) این بود که اولین چیزی که به افراد تازه مسلمان میآموختند،نماز بود.
فلسفه نماز
اگرچه نماز یک امر تعبدی است، اما فقط در این خلاصه نمیشود بلکه عامل مهمی برای اصلاح و تذکیه نفس انسانها و کنترل نظامات عمومی جامعه است. هر عبادتی با توجه به این که خداوند قادر و بینیاز استعنای مطلق دارد تمامی فواید و سود و خیر آن متوجه خود عامل است.
«یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هوالغنی الحمید»
ای مردم همه شما نیازمند خدایید و تنها خداست که بینیاز و ستوده است.
پس بندگی و کرنش و تعظیم، سودی به خداوند نمیرساند، بلکه مایه سعادت و بزرگی خود شخص است بنابراین شکرگذاری به درگاه خداوند رحمان و شناخت عظمت و جلالت باری تعالی، و احساس نیاز وابستگی به آن منبع و مبدأ کاستیناپذیر، و وجود روح پرستش و عبادت در فطرت و سرشت انسان ما را به اطاعت فرمان مولا امر میکند.
نماز عبادتی است که خدا را به یاد انسان میآورد، لقمان پسرش را به نماز توصیه میکند، حضرت عیسی در گهواره میگوید: «خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است». و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز را نور چشم خود میداند «قره عینی فی الصلاه»۳ نماز وسیله تشکر و سپاس از نعمتهای الهی است. نماز و سیله ورود به بهشت است.
نماز عمود و پایه دین و وسیله سنجش و شناخت مردم و از بین برنده گناهان و پاک کننده دل و جان است. نماز اولین سؤال در قیامت است اگر پذیرفته نشود کارهای دیگر هم مورد قبول واقع نمیشود.
نماز تنها عبادتی است که در هیچ حال از عهده انسان ساقط نمیشود حتی در میدان جنگ و در شرایط اضطرار و بیماری. فلسفه اصلی نماز از دیدگاه قرآن بازدارندگی از زشتیها و منکرات است. «ان الصلوه تنها عن الفحشاء و المنکر»۴ زیرا نمازگزار ناچار است که به خاطر صحت و قبولی و کمال نمازش دستورات دینی و اخلاقی را مراعات کند که این بزرگترین و قویترین اهرم برای تربیت افراد و جوامع انسانی است.
راههای ترویج و تعالی فرهنگ نمـاز
تبیین آثار فردی، خانوادگی و اجتماعی اقامه نماز
الف)آثار فردی
۱- محو گناهان
«و اقم الصلوه طرفی النهار و زلفاًمن اللیل ان الحسنات یذهبن السیلت ذالک ذکری للذاکرین» و در دو طرف روز (اول و آخر) و نخستین ساعتهای شب، نماز بهپا دار زیرا خوبیها، بدیها را از بین میبرد، این پندی برای پندگیران است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: آیا شما را راهنمایی نکنم بر چیزی که خداوند به سبب آن خطاها را محو و گناهان را پاک میکند؟ پس گفتیم بفرمایید ای رسول خدا ! حضرت فرمودند: وضوی کامل گرفتن در جایی که سخت و دشوار است و زیاد رفتن به مساجد و منتظر نمازی از پس نماز دیگر بودن.
حضرت امام جعفرصادق “ع"میفرمایند: فرشته مرگ، شیطان را از مواظبت کنندة بر نماز دور میکند و در آن حال سخت (جان کندن) گواهی بر یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلّم) را به اوتلقین میکند.
۲ـ باز داشتن از کارهای زشت
«و اقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر»؛ و نماز را برپا دار که همانا نماز تو را از کار زشت و ناپسند باز می دارد.مردی نزد پیامبر آمد و گفت: همانا فلانی در شب نماز می خواند و صبح دزدی میکند. فرمود: در آنچه میگوید (نمازش) بزودی او را باز می دارد.
ب) آثار اجتماعی اقامة نماز
نماز در عین حال که رابطهای است با خداوند، مستلزم پیوند با خلق هم هست، مستلزم تصحیح ارتباط با خلق هم هست وقتی لباس و مکان نمازگزار نباید غصبی باشد از همین بُعد چه اندازه نتایج صحیح اقتصادی بین مردم به وجود میآورد.
وقتی بدن و لباس نمازگزار باید پاک باشد چه اندازه نتایج بهداشتی مطلوب به دنبال دارد. نماز جماعت مدل و نمونهای از جامعة اسلامی است.ایمان به خداوند، اطاعت از رهبری، و وحدت و اتحاد که این سه در نماز جماعت دیده میشود از جلوههای پرشکوه نمازند.
عوامل بی رغبتی جوانان به رفتارهای دینی
درک شرایطی که جوان در آن به سر میبرد موقعیت روحی و روانی جوان و انعطاف یا به بیان قرآنی «تنزل» از دنیای خویش به دنیای جوان و صبوری در مقابل گفتار و رفتار او شرایطی را فراهم خواهد ساخت که جوان، قلبش را در این مفهوم به ما بسپارد و در پی آن ذهن و اندیشة وی نیز کاملاً تسلیم ما شود ما چگونگی سخن گفتن با جوانان را به خوبی نمیدانیم، پرگویی، درازگویی و مکّررگوییهای کسالتآور سنت سیئة ماست. البته عواملی وجود دارد که سبب بیرغبتی جوانان به سخنان ما میشود.
برخی از آنها از این قرارند:
تفاوت نسلها: ائمة جماعت بسیاری از مساجد پیرند و با دنیای جوان بیگانه، اما اگر به نوعی جوانگرایی دست بزنیم،کارا و گرهگشا خواهد بود. تفاوت نسلها، کندی رفتار و طولانی کردن نماز، و طرح مسائلی بیگانه با فضای امروز، میان مخاطب و گوینده فاصله میافکند.
طولانی شدن نماز: برخی جوانان طولانی شدن نماز و عدم امکان ارتباط با ائمة جماعت سالمند را دلیل اجتناب از نماز دانستهاند. زیبایی ظاهری و آراستگی نیز در این میان بیتأثیر نیست.
کمبود جاذبههای هنری: مساجد از همان سردر، تا درون مسجد (صحن، محراب، فضا، دیوارها و.. ….) باید آراسته باشند. از جاذبههای هنری و علمی در پیشانی مساجد استفاده شود. تابلوها و نوشتههای زیبا و جذاب در مسجد باشد نوشتههای مساجد آنقدر تکراری و ناهمخوان با باید همواره این نکته را به اولیاء، معلمان و همة کسانی که چشم جوانان به آنان دوخته شدهاست یادآور شد که لغزشهای ما، تباهی و انحراف یک نسل را در پی خواهد داشت و به همین دلیل اصلاح همیشه رفتار، بازنگری در خود و بازسازی و تصحیح اعمال هیچگاه نباید فراموش شود.
موانع اقامه نماز در بین جوانان و نوجوانان
سخن بر سر این است که چگونه میتوان میان جوانی و نماز پیوند و یگانگی آفرید. پرسش جدی این است که چرا در نسلی که به دلیل زیبایی جویی نباید از کنار زیبایی روح (نماز) ساده بگذرد، اقبال و نشاط نماز، آنگونه که باید نمیبینیم؟درست تر و صحیحتر آن است که روح نماز که تماشاگه همة رمز و رازها و زیباییهاست، هنوز در معرض دید جوان قرار نگرفتهاست. روشهای جذّاب و زیبا در ایجاد گرایش و کشش به کار گرفته نشده و آنان که منادیان و ناشران فرهنگ نمازند، عمدتاً شیوة انتقال مفاهیم بلند مربوط به نماز را به جوان نمیدانند که در ذیل به بررسی برخی از عوامل بازدارنده میپردازیم:
بسنده کردن به تربیت گفتاری: دعوت لفظی، کوتاه کماثر و زودگذر است. دعوتی می تواند ماندگار باشد و در اعماق جانها اثر بگذارد و موجب تحول درونی گردد که به صورت عملی صورت گیرد. به همین دلیل است که ششمین امام معصوم (علیه السلام) فرمودهاند: دعوت کنید مردم را با اعمال و کردار خود و نباشید دعوت کننده مردم با زبان.
آموزش تحمیلی مانع پرورش: تجربه نشان میدهد که دانش و معرفت دینی در صورتی اثربخش میشود که در کنار آن، حس دینی در عمل پرورش یابد و این دو با هم تمایلات فطری را شکوفا میگردانند. حس دینی با آموزش دروس و تعالیم دینی و با حفظ کردن آن میسر نمیشود، بلکه لازم است فرد را راهنمایی کرد تا با چشم و دل و با قلب پاک بدان دست یابد.
افکار پریشان، مانع در راه رشد: اگر نوجوان و جوان در معرض افکار نادرست، منفی تبلیغات مسموم و مخرب یا حداقل افکار ساده و بدون هدف الهی و انسانی قرار گیرد قطعاً این افکار در عملکرد اواثر منفی خواهدداشت و بهسختی میتوان افکار شکلیافته اورا به سوی نماز و رابطه باخدا هدایت کرد.
برخی از مهمترین علل اجتماعی غفلت نوجوانان و جوانان به نماز را یادآور میشویم:
دوستان و معاشران: بسیاری از رفتارها و افکار نوجوان و جوان متأثر از فکر و رفتار دوستان آنها است. وقتی نوجوان و جوان همسن و سالان خود را در کوچه، مدرسه، محله، مسجد، پارک و.. . میبینند و یا با آنها آشنا میشوند خواسته یا ناخواسته از آنها تأثیر میپذیرند و خود را همچون آنها قرار داده و عمل دیگران را برای خود الگو قرار میدهند لذا دوستان، خصوصاً با آنهایی که صمیمیترند نقش بسزایی در ترغیب نوجوان و جوان به نماز یا غفلت و ترک نماز دارند.
تبلیغات مسموم علیه دین: نوجوان و جوان از طرفی به دلیل آمادگی پذیرش هر نوع اندیشه و رفتار ارائه شده از سوی دیگران و از طرف دیگر به دلیل ضعف و ناتوانی علمی و عقلی، قادر به تجزیه و تحلیل و تشخیص درست از نادرست نیست. در چنین وضعیتی اگر در معرض وسواس و تبلیغات مسموم مخالفین و منحرفین از اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلّم) قرار گیرد، دچار شک و تردید شده در نهایت نسبت به دین و عبادت خدا بیاعتنا میگردد.
تشویق به عبادات:
«لاتقنطوا من رحمته الله یغفر الذنوب جمیعاً؛ از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا خداوند همه گناهان را میبخشد.» یعنی این پیام صریح قرآن اگر بدرستی و همیشه در بین مردم تبلیغ و تشریح شود موج امید و نشاط به عبادات شاهد خواهیم بود.
برای هر قشری به زبانی باید سخن گفت؛ مخصوصاً با جوانها، دانشآموزان دبیرستانی و دانشگاهیان، باید با زبان خاصی صحبت کرد اگر در برخورد با آنان فقط به ترجمه این آیه اکتفا کنیم که: «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر»۱ شاید کافی نباشد، چون معلوم نیست که او چندان از فحشا و منکر که بدان آلوده شده ناراحت باشد، هنوز به گرفتاریهای آن دچار نشده، باید ما این آیه را توضیح دهیم و بگوییم چرا نماز، انسان را از فحشا و منکر باز میدارد و باید به او بگوییم که نماز به تو چه میدهد که تو را از فحشا و منکر باز میدارد.
خلاصه:
سخن آخر اینکه نماز بهترین دارو و درمان کننده این غفلت و هوشیار کننده انسان و توجه دهنده او به مبدأ و معاد و آغاز و سرانجام ابدی او است. نماز بهترین وسیلهای است که همیشه و همواره در فاصلههای زمانی خاص انسان را متوجه و متذکر خدا، قیامت، هدف آفرینش و مقصد انبیاء میکند و او را از غرق شدن در گرداب نیسان و بیخبریی و غفلت مصونیت میبخشد.
هرچه نمازگزاران متوجه و خاشع و ذاکر بیشتر شوند، ظلمات، خودخواهیها و خودکامگیها و بددلیها و آزمندیها و تجاوزگریها و جسارتها و بدخواهیها کمتر میشود و نور رستگاری بر پیشانی زندگی بیشتر میدرخشد. ریشه همه تلخکامیهای بشر در غفلت از خدا و محدود شدن به منافع شخصی است. نماز آدمی را از این حصارهای ظلمانی میرهاند و شهوت و غضب او را به سوی حقیقت متعالی و خیر همگانی هدایت میکند.
«لاتقنطوا من رحمته الله یغفر الذنوب جمیعاً؛۱ از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا خداوند همه گناهان را میبخشد.»
خلاصه آنکه در گسترش فرهنگ نماز باید مداومت و محافظت جزء لاینفک ترویج فرهنگ نماز بهشمار آید بریدگی و انقطاع، آفت بزرگی است که گاه ثمرات حرکتهای آغازین را نیز خنثی میکند.
خدایا رحمت تو واسع است و ما از این رحمت واسعه تو میخواهیم استفاده کنیم و بهره بگیریم خدایا دست ما را بگیر و در طول عمر زندگی هدایت کن به راه انبیا هدایتی که که به اصطلاح «ایصال علی المطلوب» است ما را برسان به این هدف، برسان به آن مقامات و درجاتی که آنها را رساندی این راه برای همه باز است و وسیله آن هم نماز است. خدایا مارا از نمازگزاران واقعی قرار ده. «آمین»
منابع و مآخذ
*قران کریم
احادیث نبوی
مجموعهای از درسهای اخلاقی آیهالله بهاءالدینی،
جوادی آملی، حکمت عبادات،
عزیزی، عباس، سلامت روح - نماز و عبادت در تفسیرنمونه،.
پژوهشگر:سروه بی خانی مدرس حوزه
شهرستان سقز اسفندماه ۱۳۹۶
چهارشنبه 01/07/27
آیتالله ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در همه کشورهای اسلامی بسیاری از زنانی داریم که حجاب را رعایت نمیکنند اما نماز میخوانند، روزه میگیرند و دستورات دینی را عمل میکنند و خیلی به دستورات اخلاقی توجه میکنند.
به گزارش جماران، وی افزود: من 20 سال پیش عرض کردم که مسأله حجاب یک مسأله فرهنگی است. اگر این را به یک مسأله حکومتی تبدیل کنیم، آثار و توابع بسیار بدی برای جامعه خواهد داشت .
آیتالله ایازی گفت: آن وقت رفتارهایی که در مسأله حجاب پیش میآید هم تبدیل به یک مسأله سیاسی در برابر حکومت میشود و همه کسانی که میخواهند بهنوعی با حکومت تعارض کنند، از این شیوه استفاده میکنند؛ و این نه تنها به مسأله حجاب کمک نمیکند، بلکه روزبهروز مسأله بیحجابی را گسترش میدهد.
یکشنبه 01/07/24
شرایط اساسى زمامدار اسلامى عبارتاند از: فقاهت، عدالت و توانایى بر اداره جامعه اسلامى. در اصل یکصد و نهم قانون اساسى جمهورى اسلامى به این سه شرط اشاره شده و آمده است:
شرایط و صفات رهبر:
1. صلاحیت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه،
2. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امّت اسلام،
3. بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى،
پاسخ تفصیلی
بر اساس ادلّهاى که درباره ولایت فقیه بیان شده است، کسى میتواند زمام امور را در جامعه اسلامى به دست گیرد که به مقام فقاهت رسیده باشد و بتواند احکام الهى را از منابع مورد وثوق استنباط نماید. البته در روایات از این شخص به «راویان حدیث یا سنّت امامان معصوم(ع)» یاد شده است. واضح است کسى میتواند حدیث یا سنّتى را حدیث یا سنّت امامان معصوم(ع) معرّفى کند که فقیه؛ یعنى مجتهد، باشد و از معارض و حل تعارض و نحوه جمع دلالى و اعتبار سندى و امورى از این قبیل، به تفصیل آگاهى داشته باشد. شاید دلیل تعبیر به «راویان حدیث و سنّت امامان معصوم(ع)» در روایات این باشد که اصطلاح «فقیه» یا «مجتهد» در آن زمان به معناى مصطلح امروزى آن شناخته شده نبود، یا شاید علت آن این بود که فقهاى آن روزگار در بین راویان بودند، هر چند تمام راویان فقیه نبودند.
به هر حال، یکى از شرایط زمامدار جامعه اسلامى در عصر غیبت «فقاهت» است و مراد از آن «اجتهاد مطلق» میباشد؛ یعنى شخص بتواند حکم هر مسئلهاى را از منابع دینى استنباط کند و قدرت اجتهاد او منحصر در دایره خاصّى نباشد که از این امر به «اجتهاد متجزّى» یاد میشود.[1]
شرط دیگر زمامدار اسلامى «عدالت» است. هر چند ذکرى از این شرط در ادلّه نقلى ولایت فقیه به میان نیامده، اما عقل حکم میکند که نمیتوان زمام جامعهاى مبتنى بر یک عقیده را به کسى سپرد که در عمل پایبند به آن اعتقاد نیست و التزامى به قوانین آن ندارد. از سوى دیگر، ما آیات و روایاتى داریم که اطاعت فاسق و غیر عادل یا ولایت او را انکار میکند؛[2] مانند آیه شریفه: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواه»؛[3] از کسى که او را از یاد خود غافل کردهایم و او پیرو هوا و هوس خود است، پیروى مکن.
امام باقر(ع) از رسول اکرم(ص) نقل میکند: «امامت و زمامدارى سزاوار نیست، مگر مردى را که در او سه ویژگى باشد:
1. ورعى که او را از معاصى و گناهان الهى منع کند.
2. حلمى که به واسطه آن مالک و صاحب اختیار غضب خویش باشد.
3. نیکویى سرپرستى نسبت به کسانى که زمام آنها را به دست دارد، تا براى آنها مثل پدرى مهربان باشد».[4]
همین روایت بر شرط دیگرى، که عقل نیز بر آن گواه است، دلالت میکند و آن «توانایى اداره امرى که بر عهده گرفته» است؛ یعنى فقیه عادلى میتواند زمام امور جامعه اسلامى را به دست گیرد که توانایى اداره آن جامعه را داشته باشد. این مطلب را ارتکاز عقلا[5] نیز مورد تأیید قرار میدهد.[6]
پس شرایط اساسى زمامدار اسلامى عبارتاند از: فقاهت، عدالت و توانایى بر اداره جامعه اسلامى. در اصل یکصد و نهم قانون اساسى جمهورى اسلامى به این سه شرط اشاره شده و آمده است:
شرایط و صفات رهبر:
1. صلاحیت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه،
2. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امّت اسلام،
3. بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى،
بند اوّل این اصل ناظر به اجتهاد مطلق است؛ از اینرو، بر تحقق صلاحیت علمى رهبر براى افتاء در ابواب مختلف فقه و نه یک باب خاص، تصریح میکند.
بند دوم ناظر به عدالت رهبر است و چون براى عدالت مراتبى را میتوان تصور کرد، در این عبارت به وجود عدالتى که براى رهبرى امّت اسلام لازم است، تأکید شده است.
در بند سوم کفایت رهبر توضیح داده شده و با تعابیر «بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى» به بایستههاى نظرى و عملى اداره جامعه اشاره شده است.[7]
[1]. ر. ک: جوادى آملى، ولایت فقیه، ص 121 - 122؛ حائرى، سید کاظم، اساس الحکومة الاسلامیة، ص 247.
[2]. ر. ک: منتظرى، ولایة الفقیه، ج 1، ص 289 – 300.
[3]. کهف، 28.
[4]. کلینى، کافى، ج 1، ص 407، کتاب الحجّة، باب ما یجب من حقّ الإمام على الرعیة، ح 8.
[5]. مطلبى که در درون ذهن عقلا امرى مسلّم است «ارتکاز عقلا» نامیده میشود.
[6]. ر. ک: ولایة الفقیه، ج 1، ص 319 – 327.
[7]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ دوم، 1380ش